تغییرات چربی شکمی درپیش بینی خطرات قلبی عروقی مهمتر از نمایه‌ی توده‌ی بدنی است

 7 اکتبر 2016- یک تجزیه وتحلیل جدید درمطالعه‌ی‌ قلب فرامینگهام نشان داد که توزیع چربی اندازه‌ گیری شده توسط سی‌تی اسکن برای پیش بینی خطر قلبی عروقی یک بیمار از نمایه‌ی توده‌ی بدنی یا اندازه‌ی دورکمر او مهمتر است.

 اندازه گیری BMIبخشی از ارزیابی نمره‌ی خطر فرامینگهام است، این آزمون بر اساس مطالعه‌ی مشاهداتی فرامینگهام که از دهه ی 1940 آغاز شده است و بر اندازه ‌گیری پارامتر‌های سلامت که با تعداد حملات قلبی مشاهده شده، ارتباط دارد، مبتنی می باشد.

این آزمون پیش بینی خطر 10ساله، به طور گسترده‌ای دربریتانیا امروزه توسط پزشکان به عنوان خط اول بررسی میزان خطر قلبی عروقی برای بیمار مورد استفاده قرار می‌گیرد. این آزمون برای تعیین استعداد افراد برای ابتلا به بیماری قلبی ابداع شده است، برای این کار، سابقه‌ی خانوادگی فرد برای ابتلا به دیابت، BMI، کلسترول تام، فشارخون و عادت کشیدن سیگار بررسی می شود.

در این مطالعه ‌ی جدید، محققان ارزش ارزیابی خطر بر اساس BMIرا زیر سوال بردند. آنها نشان دادند که مقادیر زیاد چربی شکمی و بویژه چربی احشایی با پروفایل خطر بیماریهای قلبی عروقی بالاتری ارتباط دارد و فراتر از BMIیا اندازه‌گیری دورکمر افراد برای پیش بینی خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی عمل می کند.

تغییرات در اندازه‌ی چربی شکمی و دانسیته‌ی آن با تغییرات در سایر عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی از جمله فشارخون، تعادل ناسالم کلسترول و تری گلیسرید بالا در ارتباط است.

این یافته‌ها پس از 6 سال نظارت بر 1106 شرکت کننده در مطالعه‌ی کوهورت نسل سوم مطالعه‌ی فرامینگهام درمجله‌ی کالج آمریکایی Cardiologyمنتشر گردید.

نویسنده‌ی اصلی این پژوهش دکتر Leeاز موسسه‌ی ملی قلب، ریه و خون در ماساچوست و همکارانش روش تصویربرداری سی تی اسکن را برای اندازه‌ گیری حجم چربی شکمی و دانسیته‌ی آن که سرنخ‌های مهمی را در مورد خطرات قلبی- متابولیکی ارائه می دهد که ممکن است با اندازه گیری BMIبدست نیاید، پیشنهاد کردند.

 آنها می‌گویند: BMIگاهی اوقات می‌تواند پیام‌های مخلوطی را ارائه دهد و در نتیجه همیشه به عنوان معیاری برای  پیش بینی خطر بیماری قلبی مناسب نمی باشد.

 در واقع مطالعات قبلی نشان داده‌اند که در موارد کمتر شایع، برخی از افراد چاق دارای نمره ی خطر قلبی متابولیکی کامل یا نزدیک به کامل از صفر یا یک هستند(تعداد عوامل خطر بیش از آستانه ی توصیه شده)، که به دلیل توزیع مطلوب چربی است. چربی‌ها ممکن است در برخی از قسمت‌های بدن تأثیر مضری نداشته باشند درحالیکه در سایر بخش ‌ها دارای تأثیرات مضری هستند. با مقایسه‌ی دو فرد چاق با BMIمشابه که یکی از آنها دارای چربی بیشتری در ماهیچه‌های اسکلتی، دارای چربی احشایی بیشتر(در اطراف اندام‌های داخلی درشکم) و مبتلا به بیماری کبد چرب است و فردی که دارای مقادیر زیادی چربی زیر پوستی است، مسلماً فرد اول نسبت به فرد همسال خود که چربی زیرپوستی زیادی دارد، درمعرض خطرات بسیار بالاتری برای بیماری قلبی است.

به همین ترتیب، ترکیب‌های مختلفی از چربی برای اندازه‌ی یکسان دور کمر وجود دارد. برخی اوقات بالا بودن اندازه‌ی دور کمر تنها منعکس کننده‌ی تجمع چربی زیرپوستی در شکم است بدون هر گونه نشانه‌ای از اینکه چه مقدار چربی احشایی در اطراف اندام‌های داخلی شکم فرد تجمع یافته است.

سی تی اسکن یا MRIمی‌تواند محل قرارگرفتن و میزان تجمع چربی بد را با دقت بسیار بالایی مشخص کند. در مطالعه‌ی اخیر، به منظور اندازه گیری حجم چربی شکمی شامل چربی زیر پوستی و چربی احشایی و تراکم هر یک از آنها در هر شرکت کننده از روش سی تی اسکن استفاده شد.

نتایج این بررسی نشان داد که افزایش چربی احشایی سایر عوامل خطر قلبی عروقی نظیر فشارخون، کلسترول، تری گلیسرید‌ و ابتلا به سندرم متابولیک را نسبت به چربی زیر پوستی بیشتر افزایش می‌دهد. به طورکلی این مطالعه بر اهمیت بررسی جنبه‌های کمی و کیفی بافت چربی برای ارزیابی خطر بیماری قلبی یک بیمار، تاکید دارد.

منبع:

www.diabetes.co.uk/News/2016/oct/abdominal-fat-changes-more-important-to-predict-cardiovascular-risks-than-bmi-91304591.html